هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از عشق، زیبایی معشوق، درد فراق و رنجهای عشق سخن میگوید. استفاده از استعارهها و تصاویر شاعرانه مانند زلف معشوق، شیشه خالی، خزان و بهار، غنچه و گل، نشاندهندهی احساسات عمیق و عاشقانهی شاعر است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانهی عمیق و استعارههای شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۵۷
به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند؟
مگر به زلف تو دندان شانه کار کند
مرا چو شیشه خالی، کدام رنگ و چه بوی
بیار می که خزان مرا بهار کند
ز دست رفت دلم، تا به کی توان دیدن
که شانه دستدرازی به زلف یار کند
هزار غنچه پیکان به سینه هست و همان
دلم برای گل داغ، خارخار کند
اگر نتیجه چشم حسود جام تهیست
به روز ما، شب آدینه تا چه کار کند
هزار حیف که در شان چشم نرگس نیست
کرشمهای که تواند دلی شکار کند
ز حلقه حلقه زلفت به رخ، قیامت حسن
صد آفتاب ز یک مغرب آشکار کند
حدیث رشک همین بس که در کف فرهاد
به سنگ، تا دل پرویز، تیشه کار کند
اگر به باغ بری بلبل گرفتاری
نسیم بر قفسش برگ گل نثار کند
برای زلف کند شانه ز استخوان، ورنه
هزار تیغ که در کار یک شکار کند؟
مگر به زلف تو دندان شانه کار کند
مرا چو شیشه خالی، کدام رنگ و چه بوی
بیار می که خزان مرا بهار کند
ز دست رفت دلم، تا به کی توان دیدن
که شانه دستدرازی به زلف یار کند
هزار غنچه پیکان به سینه هست و همان
دلم برای گل داغ، خارخار کند
اگر نتیجه چشم حسود جام تهیست
به روز ما، شب آدینه تا چه کار کند
هزار حیف که در شان چشم نرگس نیست
کرشمهای که تواند دلی شکار کند
ز حلقه حلقه زلفت به رخ، قیامت حسن
صد آفتاب ز یک مغرب آشکار کند
حدیث رشک همین بس که در کف فرهاد
به سنگ، تا دل پرویز، تیشه کار کند
اگر به باغ بری بلبل گرفتاری
نسیم بر قفسش برگ گل نثار کند
برای زلف کند شانه ز استخوان، ورنه
هزار تیغ که در کار یک شکار کند؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.