هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، فراق، رنجهای عاشقانه و بیعدالتیهای جهان سخن میگوید. شاعر از کینه و خشم دیگران مینالد، از فراق یار شکوه میکند و به ناپایداری دنیا اشاره میکند. در نهایت، عشق را بالاتر از کفر و دین میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همچنین استفاده از استعارههای پیچیده، درک این شعر را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار میسازد.
شمارهٔ ۱۵۸
از کینه هیچکس گر هم بر جبین ندید
کس بر جبین آینه از خشم چین ندید
از بس به سر زدم ز فراقت جدا جدا
از دست، سر چه دید که از آستین ندید
زین خاکدان هزار سلیمان شد و ز پی
کس نقش پای مورچهای بر زمین ندید
این راه پرخطر به چه امید میرود
روی تو هرکه در نفس واپسین ندید
کی کم شود ز سیلی کس، تازه روییام؟
صد خشم کرد خصم و مرا خشمگین ندید
قدسی ز هر دو، ملت عشق اختیار کرد
بیچاره هیچ ذوق چو در کفر و دین ندید
کس بر جبین آینه از خشم چین ندید
از بس به سر زدم ز فراقت جدا جدا
از دست، سر چه دید که از آستین ندید
زین خاکدان هزار سلیمان شد و ز پی
کس نقش پای مورچهای بر زمین ندید
این راه پرخطر به چه امید میرود
روی تو هرکه در نفس واپسین ندید
کی کم شود ز سیلی کس، تازه روییام؟
صد خشم کرد خصم و مرا خشمگین ندید
قدسی ز هر دو، ملت عشق اختیار کرد
بیچاره هیچ ذوق چو در کفر و دین ندید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.