هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و ناکامی‌های خود می‌گوید. او احساس می‌کند که عشق، سیاه‌بختی و اندوه برایش به ارمغان آورده است. با وجود تلاش‌هایش برای صلح و آرامش، تنها جنگ و ناسازگاری نصیبش شده است. همچنین، شاعر از حرص و ولع نگاه معشوق و بی‌وفایی او شکایت دارد و بیان می‌کند که این عشق، دود و آتش به دلش انداخته است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و اندوهگین موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناکامی، بی‌وفایی و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان دیده می‌شود.

شمارهٔ ۱۷۰

چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد
خون دل من عاقبت این رنگ برآورد

نه غنچه این باغم و نه لاله این دشت
عشق از چه سیه‌بختم و دلتنگ برآورد؟

در بزم تو امشب به دلم خوش اثری داشت
هر نغمه که مطرب ز رگ چنگ برآورد

ننشست موافق به کسی نقش مرادم
با هرکه در صلح زدم جنگ برآورد

هرگز نشد از لذت دیدار تسلی
حرص نگهت چشم مرا تنگ برآورد

آهم به وفا کرد ترا گرمتر از من
دود دلم آتش ز دل سنگ برآورد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.