هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دردها و رنج‌های عاشقانه و روحی سخن می‌گوید. شاعر از اندوه، اسارت عاطفی، انتظار و ناامیدی می‌نالد و با تصاویر شاعرانه مانند خون دل، خنجر غم، و انتظار تا قیامت، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به مقاومت در برابر دشمنان و پذیرش سرنوشت تلخ دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق، انتظار و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۷۱

نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باشد
نمی‌بندیم لب از خنده، تا خاطر غمین باشد

به خون چون خودی آن غمزه را آلوده نپسندم
به قاصد جان دهم، گر مژده قتلم یقین باشد

پرست از گریه پنهان دلم، کو دامن صحرا؟
مرا تا چند سامان جگر در آستین باشد؟

دلم را گرچه خون کردی، خدنگت را نشان گشتم
که پیکانش درون سینه دل را جانشین باشد

چه حاصل زین که دامن از اسیران در نمی‌چینی
اسیری را که بند دست، چین آستین باشد

به صد حسرت چو میرم بر سر راهش، مشوییدم
که گرد انتظارم تا قیامت بر جبین باشد

مدارا گر کند با خصم کلکم، گو مشو ایمن
زبان شمع اگر چرب است، اما آتشین باشد

مکش گو آسمان زحمت پی بهبود احوالم
چه سود از تربیت آن را که بخت بد قرین باشد

به عشق از ناسپاسی‌های دل بر خویش می‌لرزم
که گر چون غنچه خون گردد، همان اندوهگین باشد

به فکر عافیت اوقات خود ضایع مکن قدسی
چو صیادی که بهر صید لاغر در کمین باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.