هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از فداکاری و ایثار در راه عشق سخن میگوید. او از اشکهای یاقوتفام، طوق عشق، و رنجهای دل شکسته خود میگوید و تأکید میکند که حتی پس از مرگ نیز عشق او باقی خواهد ماند. شعر پر از تصاویر احساسی و استعارههای عمیق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۸۱
چه باشد جان که عاشق در ره جانان برافشاند
ز جان بهتر نثاری بایدش تا آن برافشاند
شود جیب و کنار عالم از یاقوت اشکم پر
چو چشم خونفشانم دامن مژگان برافشاند
به گردن طوق عشق از زلف ترسازادهای دارم
که گر صد ساله زاهد بیندش ایمان برافشاند
نخواهد بعد مردن هم غبارم دامنش گیرد
به ناز از تربتم چون بگذرد دامان برافشاند
چنین کان غمزه فتان سر خونریختن دارد
سزد گر صد مسیح و خضرمشرب جان برافشاند
کهن ریش دلم دارد غباری تازه شستی کو
که بر رخسار زخمم آبی از پیکان برافشاند
ز جان بهتر نثاری بایدش تا آن برافشاند
شود جیب و کنار عالم از یاقوت اشکم پر
چو چشم خونفشانم دامن مژگان برافشاند
به گردن طوق عشق از زلف ترسازادهای دارم
که گر صد ساله زاهد بیندش ایمان برافشاند
نخواهد بعد مردن هم غبارم دامنش گیرد
به ناز از تربتم چون بگذرد دامان برافشاند
چنین کان غمزه فتان سر خونریختن دارد
سزد گر صد مسیح و خضرمشرب جان برافشاند
کهن ریش دلم دارد غباری تازه شستی کو
که بر رخسار زخمم آبی از پیکان برافشاند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.