هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند تنهایی، عشق، رنج‌های عشق، و فلسفه‌ی زندگی می‌پردازد. شاعر از تنهایی و رنج‌های عشق سخن می‌گوید اما آن را با زیبایی‌های عشق و وصال مقایسه می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند قناعت، رهایی از دنیا، و تسلیم در برابر عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از ابیات به رنج و اندوه اشاره دارند که ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۸۷

کس چرا بیهده با مردم عالم باشد
هیچ غم نیست ز تنهایی اگر غم باشد

نگشایند ز پا سلسله، سودا زده را
دل همان به که در آن طره پر خم باشد

نگسلد از پی هم مرحمت ساقی عشق
زهر در شیشه کند باده اگر کم باشد

ساغر غیرتم آن به که نماند بی‌خون
نبود نور در آن دیده بی‌نم باشد

خاک در چشم، اگر اشک علاجش نکند
تا به کی آینه در پیش تو محرم باشد؟

لذت عمر کسی یافت در ایام وصال
که غنیمت شمرد گر همه یک دم باشد

هرکه گردید گدای در میخانه عشق
فارغ از ملک کی و سلطنت جم باشد

ناخن کس نبرد زو سَبَل بهبودی
چشم هر داغ که بر حقه مرهم باشد

سنبل زلف تو از بس که رطوبت دارد
حلقه موی تو چون دیده پر نم باشد

آدمیزاده‌ای از من چه گریزی چو پری
کی پری نیز گریزد اگر آدم باشد

کار شمشیر به سوزن نتوان پوشیدن
حیف باشد که لب زخم فراهم باشد

طاقت محرمی شانه ندارد قدسی
زلف او را بگذارید که درهم باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.