هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج و رهایی سخن می‌گوید. شاعر از مرگ روحی و عاطفی خود می‌گوید که با وصال معشوق و شراب عشق دوباره زنده می‌شود. او از تأثیرات شگفت‌انگیز عشق، از جمله نجات از ناامیدی و اضطراب، سخن می‌راند و زندگی را پس از مرگ عاطفی دشوارتر می‌داند. در نهایت، شاعر به قدرت عشق در زنده کردن روح اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها مانند شراب و مرگ عاطفی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارند.

شمارهٔ ۲۰۶

مرده بودم از خمار می، شرابم زنده کرد
کشته بود آتش مرا، ساقی به آبم زنده کرد

از نصیحت‌های غمخواران، جنون بازم خرید
گلشن افسرده بودم آفتابم زنده کرد

مرده بودم در کفن، افکند از عارض نقاب
همچو کرم پیله شوقش در نقابم زنده کرد

بی تو ضعفم بود غالب، مرده‌ام پنداشتند
مژده وصلت رسید و اضطرابم زنده کرد

زندگی از هر عذابی هست مشکلتر مرا
بعد مردن باید از بهر عذابم زنده کرد

از خجالت مرده بودم کز چه بی او زنده‌ام
تا خیال او کُشد باز از حجابم، زنده کرد

بس که افغان دوستم قدسی، اجل چون در رسد
می‌تواند مطرب از صوت ربابم زنده کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.