هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و جذبه‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از نگاه معشوق، جدایی جان از تن، بوی گلاب و سخن گفتن از گل روی یار می‌گوید. همچنین به تأثیر محبت و جذبه‌های عشق اشاره می‌کند که مانند اسبی گلگون، سوار را به سوی کوهکن می‌برد. در پایان، شاعر از رحمت قدسی بر کسی که با دل خونین از کوی دوست می‌رود، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۲۲

چون کشته نگاه تو سوی کفن رود
جان ز تن برون شده بازش به تن رود

بوی گلاب از نفسش می‌توان شنید
آن را که بر لب از گل رویت سخن رود

جذب محبت است که گلگون عنان خویش
بربوده از سوار و سوی کوهکن رود

زحمت مکش رقیب، که در فصل گل به باغ
بلبل کند ترانه و زاغ و زغن رود

قدسی ترحم است بر احوال آنکه او
از کوی دوست با دل پرخون چو من رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.