هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دردها و رنج‌های عاشقانه و وجودی سخن می‌گوید. شاعر از اسارت در عشق، رنج‌های دل، ناتوانی در رهایی از دلبستگی‌ها، و تلخی‌های روزگار می‌نالد. همچنین، به ناپایداری دنیا و گرفتاری‌های اخلاقی انسان‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، اسارت معنوی، و نقد اجتماعی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۴۶

ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند
روزگار خوش ما چیست، شب تاری چند

سینه برهنه بر گلشن از آن می‌مالم
کز ره مرغ چمن، چیده شود خاری چند

دل چو مویی شد و نگشود کس از وی گرهی
ماند چون سبحه، به یک رشته، گرفتاری چند

داغ‌های کهن خویش، به دل تازه کنم
گلشنی سازم از افروخته رخساری چند

ناتوانان تو گر زانکه فزودند چه سود
بر سر زلف خود افزوده شمر، تاری چند

قسمت من شده دلسوزی آزرده‌دلان
که ز هر زخم، چو مرهم کشم آزاری چند

داغم از جاذبه حسن، که چون نتوانست
که به کنعان کشد از مصر، خریداری چند؟

عشق را در پس هر پرده بود منصوری
مصلحت بود که برپا نشود داری چند

داغم از شانه زلف تو که خوی تو گرفت
ورنه سهل است ازو بر دلم آزاری چند

کس چه داند که نصیب که شود صید دلم
که ز هر گوشه کمین کرده کمانداری چند

رفتم از بزم، ز لب گو دو سه ساغر کم باش
زین چمن چیده گرفتم، گل بی‌خاری چند

اهل دنیا چه کسانند، بگویم قدسی
به بدی از عمل خویش گرفتاری چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.