۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۰

وجودم را نه از آتش، نه از گل پرورش دادند
سراپایم ز نور عشق چون دل پرورش دادند

منه بر سینه داغ عشق، در بیرون چرا سوزی
چراغی کز برای خلوت دل پرورش دادند

به یاد شعله دایم چون دل پروانه در جوشم
نمی‌دانم چرا ترکیبم از گل پرورش دادند

مقام لیلی‌اش در کعبه دل بود، حیرانم
که مجنون را چرا بر ذوق محمل پرورش دادند

گهی فانوس دیرم، گه چراغ کعبه، کز مهرت
چو ماه نو مرا منزل به منزل پرورش دادند

محبت از پی دل برد قدسی را به صحرایی
که خاکش را به خون صید بسمل پرورش دادند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.