هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از احساسات عمیق، درد فراق، وصف طبیعت، و مفاهیمی مانند عشق، انتظار، و رنج سخن می‌گوید. شاعر از گریه، شب و روز، و عناصر طبیعی مانند ابر و دریا برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به داستان‌های اساطیری مانند یوسف و زلیخا دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات اساطیری و تمثیلی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۹۳

گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش
گیرد از غیرت من، ابر چو دریا سر خویش

با خیال تو چو شب دست در آغوش کنم
صبح با مهر ز یک جیب برآرم سر خویش

تا به کی منت صیاد، چرا چون طاووس
صورت حلقه دامی نکشی بر پر خویش؟

آخر از پهلوی دل گشت چراغم روشن
اخگری بود مرا در ته خاکستر خویش

خشت برداشته بود از سر خم پیر مغان
جرم من بود که در خون نزدم ساغر خویش

تیره‌تر باید ازین اختر من، معذورم
گر شکایت کنم از تیرگی اختر خویش

گر به دوزخ برمش، منت آتش نکشد
دل که چون لاله به خون داغ کند پیکر خویش

قدسی ار بوالهوسی راه زلیخا نزدی
روی یوسف ننمودی به ملامتگر خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.