هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از غم و جستجوی آزادی سخن می‌گوید، اما با این حال خود را دشمن خوشبختی خویش می‌داند. او از گذر از وادی غم و حرکت به سمت قفس برای یافتن آزادی شخصی صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند غم، خودانتقادی و جستجوی آزادی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۴

غم کجا شد که به جان آمدم از شادی خویش
هیچ‌کس نیست چو من دشمن آبادی خویش

دیر می‌کشت در آن کوی غمم، دور شدم
خویش برخاستم از جای به جلادی خویش

هر گلی حلقه دامی‌ست درین راه مرا
می‌روم سوی قفس از پی آزادی خویش

گفتی از من گذر، از خود نتوانی چو گذشت
نگذرم از تو، ولی بگذرم از وادی خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.