هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع فیض و بخشش الهی میپردازد و از زبان شاعر بیان میکند که فیض خداوند آنقدر گسترده است که نمیتوان آن را درک کرد. شاعر از ناتوانی خود در دریافت کامل این فیض سخن میگوید و به نقش فیض در زندگی و خلقت اشاره میکند. همچنین، از بیتوجهی انسان به این نعمت الهی ابراز نگرانی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایین نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۱۷
روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض
فیض است آنقدر، که ندارم دماغ فیض
یک شاخ گل ز گل نشود پاک، گردوکون
تا حشر گل برند به خرمن ز باغ فیض
از هر طرف دریچه فیضیست بر دلم
بیهوده از در که کنم من سراغ فیض؟
بهر مرکّب قلم فیض بخش من
آوردهاند دوده ز دود چراغ فیض
ساقی نموده نذر حریفان به بزم نظم
روز ازل که ریخته می در ایاغ فیض
ای آنکه برده ذوق سماعت ز خویشتن
ترسم که آستین بزنی بر چراغ فیض
از سنگ کاهلی، در اندیشه را مبند
قدسی دگر مسوز دلم را به داغ فیض
فیض است آنقدر، که ندارم دماغ فیض
یک شاخ گل ز گل نشود پاک، گردوکون
تا حشر گل برند به خرمن ز باغ فیض
از هر طرف دریچه فیضیست بر دلم
بیهوده از در که کنم من سراغ فیض؟
بهر مرکّب قلم فیض بخش من
آوردهاند دوده ز دود چراغ فیض
ساقی نموده نذر حریفان به بزم نظم
روز ازل که ریخته می در ایاغ فیض
ای آنکه برده ذوق سماعت ز خویشتن
ترسم که آستین بزنی بر چراغ فیض
از سنگ کاهلی، در اندیشه را مبند
قدسی دگر مسوز دلم را به داغ فیض
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.