هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی خود سخن می‌گوید. او با توصیف زیبایی‌های طبیعت و مقایسه آن با معشوق، از احساسات درونی و حیرت خود می‌گوید. همچنین، از درد فراق و ناتوانی در برابر عشق یاد می‌کند و از تأثیرات عمیق غمزه‌های معشوق بر دلش سخن می‌گوید. در پایان، شاعر به تنهایی و دل‌تنگی خود اشاره می‌کند و از تبدیل شدن غنچه به گل در گریبانش به عنوان نمادی از رشد احساساتش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۶

تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم
ک گردید آشیان عندلیبان، چشم حیرانم

دلم خوش رام شد با من، مگر کز ناتوانی‌ها
گمان تار مویی برد ازان زلف پریشانم؟

خیال غمزه‌اش دارد چنان سر در پی دلها
که ناخن می‌زند بر پاره‌های دل به دامانم

مکن در سایه من خواب اگر آسودگی خواهی
که دهقان بر سر ره کرده وقف سنگ طفلانم

ملال‌انگیز باشد صحبت آشفتگان قدسی
ز بس دلتنگ بودم، غنچه شد گل در گریبانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.