هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که بدون او آرامش ندارد. او از دشواری‌های عشق و انتظار می‌گوید و اظهار می‌کند که حتی بدون داشتن جایگاه و خانه در کوی معشوق، باز هم دل به او بسته است. شاعر همچنین اشاره می‌کند که گرفتار عشق شده و دیگر به مشکلات روزمره توجهی ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دشواری‌های عشق و انتظار نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۵۰

از لعل لبت جز طمع خام ندارم
دارم هوس کام، اگر کام ندارم

دل را به خیال از تو تسلی نتوان کرد
بشتاب که من طاقت پیغام ندارم

ترکی به نگه کرده مرا مست، حریفان
معذور که پروای می و جام ندارم

ای آتش سوزان، چو سپند سر آتش
تا روی ترا دیده‌ام آرام ندارم

دشنامی ازو باز کشیدم به دعا من
هرچند لبت گفت که دشنام ندارم

خوش می‌گذرد خوش، به پریشانی‌ام اوقات
تا زلف پریشان نکنی، شام ندارم

بر گرد دل از شوق تمنای تو گردم
در کوی تو گر جا به در و بام ندارم

گشتم به کمند تو گرفتار چو قدسی
پروای گرفتاری ایام ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.