هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه خود میگوید که مانند غنچه همیشه گریان بوده است. او در مواجهه با افراد غمگین، مانند ابر بر سر آنها گریسته و زندگیاش مانند شمع در گریه گذشته است. شاعر تأکید میکند که هرگز از گریه کردن رویگردان نبوده و همیشه با لبخند گریه کرده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده مانند غنچه، ابر، و شمع ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۵۵
دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم
پیدا شکفته بود و پنهان گریستم
هرجا چو غنچه تنگدلی چند یافتم
رفتم چو ابر و بر سر ایشان گریستم
چون شمع، زندگانی من صرف گریه شد
تا آخرین نفس، ز تف جان گریستم
ای ابر هرزه آب رخ خود مبر، که من
چندان که ممکن است چو باران گریستم
هرگز ز گریه روی نکردم ترش چو ابر
دایم چو شیشه با لب خندان گریستم
پیدا شکفته بود و پنهان گریستم
هرجا چو غنچه تنگدلی چند یافتم
رفتم چو ابر و بر سر ایشان گریستم
چون شمع، زندگانی من صرف گریه شد
تا آخرین نفس، ز تف جان گریستم
ای ابر هرزه آب رخ خود مبر، که من
چندان که ممکن است چو باران گریستم
هرگز ز گریه روی نکردم ترش چو ابر
دایم چو شیشه با لب خندان گریستم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.