هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساس غم و اندوه، بیقراری و دوری از معشوق است. شاعر از گذر عمر در انتظار و از دست دادن فرصتها سخن میگوید. او از ناتوانی در یافتن آرامش و سردرگمی در زندگی مینالد و احساس میکند که در دنیای غم و جدایی غرق شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، احساسات بیانشده مانند ناامیدی و سردرگمی نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.
شمارهٔ ۳۷۰
بر سر کوی تو عمری شد که ما افتادهایم
دست و پا گم کرده و در دست و پا افتادهایم
ذوق صحبت را غنیمت دان، وگرنه چون مژه
تا گشایی دیده را، از هم جدا افتادهایم
سوی مشتاقان نمیآرد نسیم پیرهن
چند روزی شد که از چشم صبا افتادهایم
بس که غم خوردیم، در عالم غم دیگر نماند
گوییا برقیم و در دشت گیا افتادهایم
شیوه بیگانگی را هم نمیداند که چیست
عمرها دنبال آن ناآشنا افتادهایم
دست و پا گم کرده و در دست و پا افتادهایم
ذوق صحبت را غنیمت دان، وگرنه چون مژه
تا گشایی دیده را، از هم جدا افتادهایم
سوی مشتاقان نمیآرد نسیم پیرهن
چند روزی شد که از چشم صبا افتادهایم
بس که غم خوردیم، در عالم غم دیگر نماند
گوییا برقیم و در دشت گیا افتادهایم
شیوه بیگانگی را هم نمیداند که چیست
عمرها دنبال آن ناآشنا افتادهایم
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.