هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق بیپایان و اشتیاق به وصال معشوق سخن میگوید. شاعر خود را اسیر نگاه و زلف معشوق میداند و از رنج هجران و امید به وصل مینالد. او با تصاویری مانند موسی در وادی عشق و طواف کعبه عشق، عمق احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۳۸۲
از ازل کشته آن طرز نگاه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
همه جا با مدد شعله آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سر مو نیست، مگر
خوی عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبه عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم
صد گره در دل ازان زلف سیاه آمدهایم
بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر
همه تن چشم شده محض نگاه آمدهایم
موسی وادی عشقیم که تا طور وصال
همه جا با مدد شعله آه آمدهایم
بی گنه بر تن ما یک سر مو نیست، مگر
خوی عفویم که خواهان گناه آمدهایم؟
از مصیبتکده هجر به امید نجات
به در کعبه وصلت به پناه آمدهایم
بر سر چشمه حیوان تو ای کوثر لطف
به صد امید، چو لب تشنه گیاه آمدهایم
همچو قدسی به طواف حرم کعبه عشق
سر قدم ساخته صد مرحله راه آمدهایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.