هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردهای عاطفی و دل‌تنگی‌های خود می‌گوید. او از معشوقی یاد می‌کند که در میان جمع حضور دارد و پروانه‌ها برای او می‌سوزند. شاعر از گرفتگی دل در بهار و ترس از ناشکفته ماندن غنچه‌ها می‌گوید. همچنین، از افکار پرشمار و ناتوانی در بیان آن‌ها سخن می‌گوید و در پایان، از جستجوی معشوق در درون خود و نیافتن او ابراز ناامیدی می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی پیچیده، و لحن غمگین و دل‌گیر شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. این شعر بیشتر برای نوجوانان و بزرگسالانی مناسب است که با ادبیات کلاسیک و مضامین عاشقانه آشنا هستند.

شمارهٔ ۳۹۵

دردت به دل رسیده و از دل به داغ هم
مجلس بود به روی تو گرم و ایاغ هم

دردی عجب نشسته مرا در کمین دل
ترسم دل مرا نگذارد به داغ هم

معشوق هرکه هست در این انجمن، تویی
پروانه از برای تو سوزد، چراغ هم

بی می، ز بس گرفتگی دل درین بهار
ترسم که غنچه‌ای نگشاید به باغ هم

گر فکر شعر کم کنم، از من عجب مدار
دارم هزار فکر و ندارم دماغ هم

قدسی ز بس که آمده بودم ز دل به جان
نی بینمش به سینه، نه گیرم سراغ هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.