هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تلاش‌های بی‌ثمر و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید. او به این نتیجه رسیده که تمام تلاش‌هایش مانند باد خزان، همه چیز را نابود کرده است. همچنین، از دوری از دنیا و گرفتاری در دام نفسانیات خود می‌نالد و افسوس می‌خورد که حتی یک بار هم فرصت آرامش نداشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و ناامیدی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند یأس و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۹۹

ما حرف سود خویش برای زیان زدیم
خرمن چو گل به نیت باد خزان زدیم

من بعد، ما و حلقه رندان، چه سود کرد
چندان که حلقه بر در هفت آسمان زدیم

طول امل درازتر از روزگار بود
در زلف یار، دست ز کار جهان زدیم

ما را حجاب دام، نفس در قفس شکست
یک بار اگر به سهو، دم از آشیان زدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.