هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر درد و رنج شاعر از فراق یار است. او از نشستن در دایره عشق، رنج هجران، و بی‌قراری در غم معشوق می‌گوید. شاعر احساس می‌کند که در عشق سبکبار شده و هر جا به یاد یار است، شب تار می‌شود. همچنین، او خود را شایسته‌تر از دیگران در حلقه عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و غمگین است که درک آن به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۰۱

در خون دل از دیده خونبار نشستیم
چون دیده به خون از غم دلدار نشستیم

زان پیش که پرگار کشد دایره عشق
در دایره چون نقطه پرگار نشستیم

یک بار اگر از چمنی بی تو گذشتیم
هرگام چو گل بر سر صد خار نشستیم

در عشق ز ما عکس در آیینه نیفتد
از گرد هوس بس که سبکبار نشستیم

هر چاک ز دل، مطلع خورشید دگر شد
هرجا که به یاد تو شب تار نشستیم

هرگاه که رفتیم به یاد تو به گلزار
پهلوی گل و لاله به صد عار نشستیم

شایسته گلزار نبودیم چو بلبل
بر شعله چو پروانه سزاوار نشستیم

در حلقه اهل حرم و دیر چو قدسی
شایسته‌تر از سبحه و زنار نشستیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.