هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد فراق و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید. او از اشک‌های خونین، شب‌های بی‌قراری و آتش عشق در دل خود می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر زندگی خود توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'اشک خونین' و 'آتش عشق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۱۸

چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم من
خانه ناموس طوفان شد خراب از چشم من

بس که از دیدار خود محروم می‌خواهد مرا
بگذرد شبها خیالش در نقاب از چشم من

شعله خون آلوده آید از دل اخگر برون
گر به روی آتش افشانند آب از چشم من

گر نه سودای گل روی تو می‌پختم، چرا
دوش می‌آمد به جای خون، گلاب از چشم من؟

روز و شب روی تو دارم در نظر، نبود عجب
گر که جای اشک ریزد آفتاب از چشم من

دیده پرخون برون آید به جای گل ز شاخ
گر به گلشن قطره افشاند سحاب از چشم من

گریه‌ام شد مانع نظّاره، روز وصل هم
تا به کی نظّاره باشد در عذاب از چشم من؟

گر کنم قدسی در آتش جای با این اشک گرم
شعله گردد در دل اخگر کباب از چشم من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.