هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات عمیق و دردآلود شاعر از تاریکی‌های زندگی و ناامیدی‌هاست. شاعر از زشتی‌های دنیا و ناکامی‌های خود می‌نالد و آرزوی رهایی و وصال به نور و روشنایی را دارد. او از غم و اندوه فراوان سخن می‌گوید و گاهی به دنبال تسکین در مستی و خرابات است. همچنین، اشاره‌ای به فریبندگی دنیا و بی‌ثباتی آن دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و خرابات دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۴۲۲

مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو
روزم سیاه شد، مدد آفتاب شو

بی فیض شعله، قرب خرابات مشکل است
خواهی رسی به مجلس مستان، کباب شو

تعمیر این خرابه، شگون نیست بر کسی
دیگر نمی‌خورم غم دل، گو خراب شو

لب خشک بایدم ز جهان شد، مرا که گفت
چون تشنگان فریفته این سراب شو؟

قدسی کسی که او مژه‌ای تر نمی‌کند
گو چون حباب، چشمش ازین شرم آب شو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.