هوش مصنوعی: این شعر بیانگر نارضایتی از بی‌تفاوتی معشوق در برابر درد و رنج عاشق است. شاعر از خرابی دنیا به دلیل بی‌اعتنایی معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق با همه‌ی گرفتاری‌هایش، زندگی ابدی است. همچنین، از بی‌عدالتی و بی‌توجهی معشوق شکایت کرده و او را به رها کردن دلش تشویق می‌کند اگر قصد شکار ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند گرفتاری عشق و شکایت از معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۳۱

از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد نه‌ای
عالمی از تو خراب است و تو آباد نه‌ای

در گرفتاری عشق است حیات ابدی
جان به شکرانه ده ای صید، که آزاد نه‌ای

در حق من سخن غیر مگر کردی گوش؟
که دو روزست به من بر سر بیداد نه‌ای

گر سر زلف نداری، دل خود بیرون کش
در ره صید مکش دام، چو صیاد نه‌ای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.