هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق و رنج خود می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوق در دل او جای گرفته است. شاعر از پشیمانی معشوق از رنجاندن او سخن می‌گوید و در نهایت به پذیرش عشق و فراموشی دردها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'قتل'، 'رنج' و 'کفر و ایمان' نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۴۳۲

کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کرده‌ای
می‌توان دانست کز قتلم پشیمان گشته‌ای

من طلبکار توام با چشم در دیر و حرم
تو مرا در سینه همچون روح پنهان گشته‌ای

بعد ایامب که پیشش یافتی راه سخن
عرض حال خویش کن ای دل، چه حیران گشته‌ای؟

مرهم الماس ای دل بسته‌ای بر زخم خویش
کرده‌ای با درد خو، فارغ ز درمان گشته‌ای

از قبول عشق، قدسی کس مبادا بی‌نصیب
نیست جای غم که رد کفر و ایمان گشته‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.