هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از عشق و اسارت در دام معشوق رنج میبرد. شاعر از گشودن عقدههای دل با تیر عشق، فروختن غنچههای باغ به پیکان، و اشکریزی چشمها از دام معشوق سخن میگوید. همچنین، اشارهای به سوختن و فداکاری مانند شمع تا آخرین نفس دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۴۴۴
نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی
که ناخنی نزند بر دل پریشانی
هزار عقدهام از دل به یک خدنگ گشود
فروختم چمنی غنچه را به پیکانی
ز شرم عشق اسیر تو آب گشته مگر؟
که شد ز دام تو هر حلقه، چشم گریانی
به غیر جیبدریدن نداند، آنکه بود
چو شمع تا نفس آخرش گریبانی
که ناخنی نزند بر دل پریشانی
هزار عقدهام از دل به یک خدنگ گشود
فروختم چمنی غنچه را به پیکانی
ز شرم عشق اسیر تو آب گشته مگر؟
که شد ز دام تو هر حلقه، چشم گریانی
به غیر جیبدریدن نداند، آنکه بود
چو شمع تا نفس آخرش گریبانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.