هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از تأثیرات عشق بر خود می‌گوید، مانند تبدیل شدن دل به آبادی و مقایسه‌ی احساساتش با عناصر طبیعت مانند گل و لاله. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و بی‌توجهی معشوق صحبت می‌کند و احساسات خود را با تصاویر زیبا و استعاری بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۵۵

دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی
در نظر، برگ گل و لاله کند پیکانی

در تماشای در و بام تو چون مهر منیر
هر سر موی کند بر بدنم مژگانی

از بد و نیک جهان، روی فراهم نکشم
زانکه چون آینه‌ام باز بود پیشانی

سینه‌ام ترکش تیرست ازان شست و هنوز
جگرم آه کشد از غم بی‌پیکانی

در خراش جگرم حاجت ناخن نبود
پیچش آه کند در جگرم سوهانی

روی گردانده‌ای از دیدن رویش قدسی
گل بی‌رنگ ز خورشید چرا گردانی؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.