هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و بینوایی یارش میگوید و از آشنایی دیرینه با این درد سخن میراند. او به روشنایی چراغ خانهاش در شبهای تاریک اشاره میکند و از گریزان بودن پای یارش از راهش شکایت دارد. شاعر همچنین از رقابت سگ کوی یارش و گدایی از لب یار برای باده سخن میگوید و در نهایت به پاکبازی و رهایی از نیرنگها امیدوار است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰
ای غمت یار بی نوایی ها
با من از دیرش آشنایی ها
از چراغ رخت به خانه چشم
در شب تیره روشنایی ها
گفت پای از رهت گریزانم
تا به کی این گریز پایی ها
سگ کویت به من نمود رقیب
بودش این هم ز خود نمایی ها
مفلسانیم مست و باده طلب
می کنیم از لبت گدایی ها
نه سمرقندئی نه زاهد چیست
خنکی ها و پارسایی ها
پاکبازی بشوی دست کمال
به من روشن از دغائی ها
با من از دیرش آشنایی ها
از چراغ رخت به خانه چشم
در شب تیره روشنایی ها
گفت پای از رهت گریزانم
تا به کی این گریز پایی ها
سگ کویت به من نمود رقیب
بودش این هم ز خود نمایی ها
مفلسانیم مست و باده طلب
می کنیم از لبت گدایی ها
نه سمرقندئی نه زاهد چیست
خنکی ها و پارسایی ها
پاکبازی بشوی دست کمال
به من روشن از دغائی ها
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.