هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از چشم و ابروی معشوق به عنوان نمادهایی یاد می‌کند که حکم به کشتن عشاق می‌دهند. شاعر از درد جدایی و نگاه سرد معشوق شکایت دارد و آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند. همچنین، او از این که دیگران به دنبال جلب توجه معشوق هستند، اما به شیوه‌ای متفاوت از او، اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'کشتن عشاق' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۲

چشم و ابروی تو گویند که در مذهب ما
حق بود کشتن عشاق و علیه الفتوی

با رقیب ار به سر من تو شبیخون آری
او میا گو بسر من همه وقتی تو بیا

مثل است اینکه بود مردن با یاران عید
کشت غم وامق و مجنون تو بکش نیز مرا

هر چه خواهم من از آن لب تو بلا دفع کنی
بخششی کن به گدایی که کند دفع بلا

همه کس ناز تو جویند نه چون من به نیاز
همه دشنام تو خواهند نه چون من به دعا

به سلامت که نخواهم رود سوی تو باد
حیفم آید که سلام تو فرستم به صبا

قصه ی درد جدایی چو نویسیم کمال
دل جدا ناله کند خامه جدا نامه جدا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.