هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق، بیداد معشوق، و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند آزادگی، تسلیم در برابر عشق، و پندهای ناپذیرفته شده دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'رسوای مادرزاد' ممکن است نیاز به درک بیشتری از زمینه‌های فرهنگی و ادبی داشته باشند.

شمارهٔ ۲۱

چشم تو از حد می برد با عاشقان بیداد را
از ناله ی مرغان چه غم آن دل سیه صیاد را

مردم به دور روی تو در گریه اند از آه من
شرطست باران ریختن در موسم گل باد را

گفتی ز بنیاد افکنم آن را که بر من دل نهد
گر جرم این باشد نخست از من بنه بنیاد را

حاشا که از غم های تو من بنده باشم در گله
هست از غمت آزادگی هم بنده هم آزاد را

بوسی به شیرین کاری ار کردم تراش از تو چه شد
عیبی نباشد سوی خود تیشه زدن فرهاد را

ذکر بلند قامتش می آیدم در گوش جان
ای پارسا بهر خدا آهسته خوان اوراد را

منع کمال از عاشقی جان برادر کی توان
پند پدر مانع نشد رسوای مادر زاد را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.