هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عناصر طبیعت مانند گل، بلبل و زلف یار برای بیان احساسات و مفاهیم عمیق استفاده می‌کند. شاعر از زیبایی‌های محبوب و تأثیر آن بر دل‌های بی‌قرار سخن می‌گوید و با اشاراتی به می و ساقی، فضایی شاد و در عین حال اندوهگین خلق می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به می و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۴۲

کردند ید آن زلف و رخ دلهای بی آرام را
بهر شکار بلبلان بر گل نهادی دام را

پیش گل اندام تو دارد گل اندامی ولی
لطفی نباشد آنچنان اندام بی اندام را

ساقی رسید ایام گل خالیست از می جام مل
آن به که در دوری چنین خالی نداری جام را

گفتی دهیمن عاقبت می از کف سیمین خود
جان سرختی تا کی دهی این وعده های خام را

حسن جهانگیرت چو کرد آن زلف دور از پیش رو
دادی به یغما روم را کردی پریشان شام را

گه گه که از لب چاشنی با هر دعاگونی دهی
از بهر من داری نگه زیر زبان دشنام را

او زلف بشکست و کمال از توبه و زهد و ورع
زنار چون ببرید بار او هم شکست اصنام را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.