هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج فراق، مستی و نیاز به درمان دردهای عاطفی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند آفتاب، شراب، گلاب و زلف یار برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و نیاز به درک ادبی برای تفسیر کامل شعر، این متن را برای مخاطبان با سنین بالاتر مناسب می‌سازد.

شمارهٔ ۵۴

چو آفتاب نکند از رخ زمانه نقاب
بریز در قدح گوهرین عقیق مذاب

خروش ناله مستان به گوش او نرسید
و گرنه مردم چشمش کجا شدی در خواب

چو مطرب غم او چنگ زد به دامن من
از گوشمال جفا ناله می کنم چو رباب

از جیب پیرهن اندام نازنین بینش
چنانکه از تنه شیشه قطره های گلاب

اگرچه ریختن خون به حکم شرع خطاست
بریز خون صراحی که هست عین صواب

بیا به جان و سر خود که دردمندان را
به مرهمی که توانی زمان زمان دریاب

مگر که در سر زلفین او وزید صبا
که می وزد ز گلستان نسیم عنبر ناب

ترا به چشمه حیوان چرا کنم تشییه
که هست تشنه لعل تو گوهر سیراب

کنون که جور فراق از تو بر کمال آمد
ز دست دیده فتادم چو کاسه بر سر آب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.