هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از گلستان سعدی، بیانگر عشق عمیق و پایدار شاعر به معشوق است. او با اشاره به گذرا بودن زیبایی‌های طبیعی مانند گل و بلبل، عشق خود را جاودانه و ثابت توصیف می‌کند. شاعر از رنج هجران و اشتیاق سخن می‌گوید و حتی حاضر است خون خود را در راه معشوق فدا کند. شعر با اشاره به قدرت قلم در بیان عشق و همچنین ناتوانی عقل در درک کامل این احساس پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند هجران و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۹

از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است
حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است

حسن گل کم شد و مشتاقی بلبل هم کاست
عشق من برنوجوحسنت به همان یک نسق است

تا چرا در شب هجران توأم زنده هنوز
تن رنجور من از خجلت آن در عرق است

اتفاق تو گر این است که خونم ریزی
هرچه رأی نو دل و دیده بر آن متفق است

عقل باطل شمرد چشم تو هر خون که کند
غالبا بی خبر از نکتة العین حق است

خواهد از شوق حدیث تو قلم سوخت کمال
در قلم خود سختی نیست سخن در ورق است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.