هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد فراق و ناتوانی در تحمل دوری از معشوق را بیان میکند. شاعر از ناتوانی خود در برابر شمشیر عشق و عدم توانایی در کشیدن آه سخن میگوید. همچنین، اشارهای به نرسیدن آه به معشوق و نشنیدن سخنانش دارد. در پایان، شاعر از دهان معشوق میپرسد و پاسخ او را با حرکتی از ابرو دریافت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیدهتر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰۸
بی تو از دردم آرمیدن نیست
وز توأم طاقت بریدن نیست
گر تو شمشیر میکشی ما را
زهرة آه بر کشیدن نیست
آه ما با نو کی رسد کانجا
باد را ممکن رسیدن نیست
بار در پیش چشم تست ای اشک
حاجت هر طرف دویدن نیست
خواستم بوسه از آن دهان نشنید
رسم خردان سخن شنیدن نیست
گفتمش از دهانت ای بت چین
چین در ابرو فکند و گفت کمال
وز توأم طاقت بریدن نیست
گر تو شمشیر میکشی ما را
زهرة آه بر کشیدن نیست
آه ما با نو کی رسد کانجا
باد را ممکن رسیدن نیست
بار در پیش چشم تست ای اشک
حاجت هر طرف دویدن نیست
خواستم بوسه از آن دهان نشنید
رسم خردان سخن شنیدن نیست
گفتمش از دهانت ای بت چین
چین در ابرو فکند و گفت کمال
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.