هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه به تمجید از معشوق و تأثیرات روحانی و حیاتبخش او می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «آب حیات»، «موسی»، و «مسیحا»، معشوق را منبع نور، حیات، و کمال می‌داند. همچنین، اوصاف اخلاقی و معنوی معشوق را می‌ستاید و عشق به او را راهی برای یافتن حقیقت و زنده‌شدن دل‌ها می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

شمارهٔ ۱۲۷

خضرجان آب حیات از لب دلجوی نو یافت
موسی انوار تجلی همه از روی تو یافت

مرده را زنده از آن کرد مسیحا به دمی
کردم باد سحر گاه ازل بوی تو یافت

خواجه هر دو سرا احمد محمود خصال
حسن اخلاق و مکارم همه از خوی تو یافت

هر که را بود سری در سر سودای تو شد
وانکه را بود دلی گمشده در کوی نو یافت

در میان ظلمات سر زلف تو کمال
همچو خضر آب حیات از لب دلجوی تو یافت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.