هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر درد و اندوهی است که شاعر از دوست خود دارد. او از مفلسی و ناتوانی خود در ارائه چیزی شایسته به دوست میگوید، اما با این حال، عشق و وفاداری خود را با گریه و اشک نشان میدهد. شاعر به رضایت خداوند از عشقش به دوست اشاره میکند و غزل خود را به قد دوست میسازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۴
درد تو به از دوست ای دوست
اندوه تو جانفزاست ای دوست
دریوزه گر در تو از تو
جز درد و بلا نخواست ای دوست
با آنکه ز مفلسی ندارم
چیزی که ترا سزاست ای دوست
پیش نو نهم دو چشم روشن
گریم نظر مناست ای دوست
گفتی کشمت ولی روانیست
اگر دوست کشد رواست ای دوست
دل هرچه به ومن قامتت گفت
آورد خدای راست ای دوست
کردم به قد تو این غزل راست
بنویس کمال راست ای دوست
اندوه تو جانفزاست ای دوست
دریوزه گر در تو از تو
جز درد و بلا نخواست ای دوست
با آنکه ز مفلسی ندارم
چیزی که ترا سزاست ای دوست
پیش نو نهم دو چشم روشن
گریم نظر مناست ای دوست
گفتی کشمت ولی روانیست
اگر دوست کشد رواست ای دوست
دل هرچه به ومن قامتت گفت
آورد خدای راست ای دوست
کردم به قد تو این غزل راست
بنویس کمال راست ای دوست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.