هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غمگین است که درد فراق و دوری از معشوق را بیان میکند. شاعر از نبود درمان درد دل، ریخته شدن خون دلبر، دوری از لب یار، و بیجان بودن بدون معشوق سخن میگوید. همچنین، به ناامیدی، تنگی عیش بدون یار، و سوختن پنهانی در فراق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و سوختن در عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۳۵
درد کز دل خاست درمانیش نیست
خون که دلبر ریخت تاوانیش نیست
از لبت دورم چو مهجورم ز تو
جان ندارد هر که جانانیش نیست
بی رخت شد چون دهانت عیش من
تنگ عیش است آنکه بستانیش نیست
پیشه رندان پارسا طفل رهست
لاجرم جز چشم گریانیش نیست
نیست مسکینی که بر بویت چو عود
دود پیدا سوز پنهانیش نیست
پیر ما بوسی از آن لب بر نکند
چون کند بیچاره دندانیش نیست
نیست بیار لذتی در خور کمال
بی نمک خوانی که مهمانیش نیست
خون که دلبر ریخت تاوانیش نیست
از لبت دورم چو مهجورم ز تو
جان ندارد هر که جانانیش نیست
بی رخت شد چون دهانت عیش من
تنگ عیش است آنکه بستانیش نیست
پیشه رندان پارسا طفل رهست
لاجرم جز چشم گریانیش نیست
نیست مسکینی که بر بویت چو عود
دود پیدا سوز پنهانیش نیست
پیر ما بوسی از آن لب بر نکند
چون کند بیچاره دندانیش نیست
نیست بیار لذتی در خور کمال
بی نمک خوانی که مهمانیش نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.