هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و دلشکستگی سخن میگوید. شاعر از دوری معشوق و رنجهای عاشقانه مینالد و اشاره میکند که معشوق با بیاعتنایی خود باعث رنجش او شده است. همچنین، از زیباییهای معشوق مانند زلف و خط دهانش یاد میکند و غم فراق را بیان میدارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و دلشکستگی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به شناخت ادبیات کلاسیک و بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۵۰
دل ز دستم به طلبکاری یاری رفتست
دیر خواهد به من آمد و به کاری رفتست
هر قراری که به دل دارم ازو خواهد رفت
که به دلدارم ازین گونه فراری رفتست
رفت در کوی تو صد جان گرفتار به باد
تا به باد از گره زلف تو تاری رفتست
با خیال خط مشکین دهن تنگ توأم
کی شود دیده چو در دیده غباری رفتست
هر کجا زلف کشان رفت برای گفتند
گنج رشت برین راه که باری رفتست
همه را کشت بزاری و پس از خاک شدن
نشنیدیم که من را به مزاری رفتست
اگر از ضعف نیارد بر او رفت کمال
بر درش هر سحری ناله زاری رفتست
دیر خواهد به من آمد و به کاری رفتست
هر قراری که به دل دارم ازو خواهد رفت
که به دلدارم ازین گونه فراری رفتست
رفت در کوی تو صد جان گرفتار به باد
تا به باد از گره زلف تو تاری رفتست
با خیال خط مشکین دهن تنگ توأم
کی شود دیده چو در دیده غباری رفتست
هر کجا زلف کشان رفت برای گفتند
گنج رشت برین راه که باری رفتست
همه را کشت بزاری و پس از خاک شدن
نشنیدیم که من را به مزاری رفتست
اگر از ضعف نیارد بر او رفت کمال
بر درش هر سحری ناله زاری رفتست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.