هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از ناز و عتاب معشوق خود رنج می‌برد و از جفاهای او شکایت دارد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از درد فراق و عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته در شعر نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۶۷

روزی که به من ناز و عتابت به حساب است
آن روز مرا روز حساب است و عذاب است

گفتی پس قرنی ز جفایت بکشم دست
فریاد من از دست تو باز این چه عتاب است

خواهند شدن صید و تا ماه ز ماهی
کز عارض و زلف تو بسی شست در آب است

گرد لب و رخسار تو جان بر سر آتش
از ذوق نمک رقص کنان همچو کباب است

من پند تو چون بشنوم ای شیخ که چون عود
گوشیم سوی مطرب و گوشی به رباب است

در مجلس و عظم به قدح پیش کشد دل
روزی که هوا سرد بود روز شراب است

از غمزه میندیش کمال و بکش آن زلف
گر مرغ ببر دام که صیاد به خواب است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.