هوش مصنوعی: این متن به بیان تفاوت بین نگرش زاهدانه و عاشقانه می‌پردازد. شاعر از طریقت عشق دفاع می‌کند و زهد و ریاضت را نقد می‌نماید. او ترجیح می‌دهد به جای بهشت موعود، در مسیر عشق و مستی معنوی باقی بماند. همچنین به ناسازگاری بین ظاهر صوفیانه و باطن عاشقانه اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های شراب و مستی که نیاز به درک بالاتری دارد. همچنین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۶۹

زاهدان کمتر شناسند آنچه ما را در سرست
فکر زاهد دیگر و سودای عاشق دیگرست

ناصحا دعوت مکن ما را به فردوس برین
کاستان همت صاحبدلان زآن بر ترست

گر براند از خانقاهم پیر خلوت باک نیست
دیگران را طاعت و ما را عنایت رهبرست

می به روی گلرخان خوردن خوش است اما چه سود
کاین سعادت زاهدان شهر ما را کمترست

چون قلم انگشت بر حرفم منه صوفی که من
خرقه کردم رهن مستان و سمن در دفترست

ما برندی بر مقام قرب رفتیم و هنوز
همچنان پیر ملامت گوی ما بر منبرست

داشت آن سودا که در پایت سر اندازد کمال
سر برفت و همچنانش این نمنا در سرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.