هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر به زیباییهای معشوق و احساسات خود اشاره میکند. او از لطافت لب و دهان معشوق، دوری از او، و تأثیر غمزههایش بر دل سخن میگوید. همچنین، شاعر به صبوری و فداکاری خود در راه عشق اشاره کرده و معشوق را با عناصر طبیعت مانند باد و آب حیات مقایسه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «تیر غمزه» و «فداکاری در عشق» نیاز به درک عمیقتری از احساسات و روابط انسانی دارد.
شمارهٔ ۱۸۹
طبع لطیف داند لطف لب و دهانت
فکردقیق باید سررشته میانت
دی میشدی خرامان چون سرو وعقل می گفت
خوش میروی به تنها تنها فدای جانت
دانی چرا رفییت کرد از در تو دورم
نگذاشت تا نشیند گردی بر آستانت
دل تیر غمزهات را گر جان سپر نسازد
آن به که گوشه گیرد ز ابروی چون کمائت
پیراهن صبوری کردیم پاره پاره
تا دیده ایم چون گل در دست این و آنت
لطف صبا شنیدم باد است با نسیمت
آب حیات دیدم هیچ است با دهانت
در پایه سلاطین باشد کمال مسکین
گر بشمرند او را از خیل بندگانت
فکردقیق باید سررشته میانت
دی میشدی خرامان چون سرو وعقل می گفت
خوش میروی به تنها تنها فدای جانت
دانی چرا رفییت کرد از در تو دورم
نگذاشت تا نشیند گردی بر آستانت
دل تیر غمزهات را گر جان سپر نسازد
آن به که گوشه گیرد ز ابروی چون کمائت
پیراهن صبوری کردیم پاره پاره
تا دیده ایم چون گل در دست این و آنت
لطف صبا شنیدم باد است با نسیمت
آب حیات دیدم هیچ است با دهانت
در پایه سلاطین باشد کمال مسکین
گر بشمرند او را از خیل بندگانت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.