هوش مصنوعی:
این متن به موضوعاتی مانند عشق، پارسایی، فقر، و رابطهی انسان با خدا و دنیا میپردازد. شاعر بیان میکند که عشق مختص پارسایان نیست و سلطنت نیز برای بینوایان مناسب نیست. همچنین، اشاره میکند که صوفی و زاهدانی که از دنیا دوری میکنند، درک درستی از حال بیقراران ندارند. در نهایت، شاعر از دوری یار و ناتوانی در رسیدن به وصال شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۹۷
عشق آئین پارسایان نیست
سلطنت رسم بینوایان نیست
می به صوفی مده که آن صافی
در خور حال بی صفایان نیست
مگر آن دل که برقرار خودست
واقف از حال بیقراران نیست
یار بیگانه شد چنان امروز
کش دگر بار آشنایان نیست
آنکه مشغول نعمت و نازست
هیچش اندوه بینوایان نیست
دولت وصل خواستم گفتند
سلطنت در خور گدایان نیست
رهبران چون کمال این ره را
سالها رفته اند و پایان نیست
سلطنت رسم بینوایان نیست
می به صوفی مده که آن صافی
در خور حال بی صفایان نیست
مگر آن دل که برقرار خودست
واقف از حال بیقراران نیست
یار بیگانه شد چنان امروز
کش دگر بار آشنایان نیست
آنکه مشغول نعمت و نازست
هیچش اندوه بینوایان نیست
دولت وصل خواستم گفتند
سلطنت در خور گدایان نیست
رهبران چون کمال این ره را
سالها رفته اند و پایان نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.