هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از معشوق خود دور شده و از بی‌وفایی و بی‌توجهی او شکایت می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای این گروه سنی پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۲۹

گفتی از پیشم برو بگذر ز جان گفتی و رفتی
قصه کوته تر بمیرهای ناتوان گفتی و رفت

گوئیم هر دم سگ کو گویمت با خاک راه
این چنین گر حیف باشد آنچنان گفتی و رفت

دی شنیدم کز گدایان درت خواندی مرا
این چه تعظیم است خاک آستان گفتی و رفت

ای صبا وقتی که پیغامی بما آری ز دوست
گر ندانی نام او نامهربان گفتی و رفت

سوی ما تا چند اشارتهای پنهان با رقیب
این پریشان را ز جمع ما بران گفتی و رفت

ماجرای ما چو خواهی باز گفت ای آب چشم
پس چرا میایستی چندین روان گفتی و رفت

گر به جان گویند نتوان شد سوی جانان کمال
سهل باشد این حکایت ترک جان گفتی و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.