هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشق در فراق معشوق است. شاعر خود را فدایی معشوق می‌داند و از فراق و جفاهای او شکایت می‌کند، اما در عین حال به این عشق وفادار است و حتی به بدنامی هم راضی است. او معشوق را به چیزهای زیبایی مانند سرو و گل تشبیه می‌کند و از زلف او یاد می‌کند که به باد سپرده شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بدشنامی' و 'جفا' ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۴۶

مائیم و دلی پر خون بر خاک سر کویت
غمگین بهمه رونی در آرزوی رویت

تو سروی و ما چون آب آورده به پایت سر
می ماند و ما نشه بز خاک سر کویت

راضیم بدشنامی گر باد کئی ورنه
تا عمر بود باقی مانیم دعا گویت

ما با در جهان گردیم قسمت همه عالم را
ایشان و جهان ای جان مائیم و یکی مویت

زلف تو دریغ آید ای جان که به باد افتد
تدبیر که هم حیف است گر گل شنود بویت

گر من دل خود جویم در کوی تو نگذاری
پسند جفا چندین بر عاشق دلجویت

گویند کمال این ره تا چند همی پوشی
تا هست تک و پونی مانیم و نک و پویت
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.