۲۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۸

مرا با تو نقل و شراب آرزوست
از آن لب سوال و جواب آرزوست

میان صفای می و شیشه باز
مرا از تو جنگ و عتاب آرزوست

اگر دیده دیدار جوید رواست
که نم دیده را آفتاب آرزوست

به خون گر نه ای قانع اینک جگر
گرت خوردن این کباب آرزوست

شبی آستان درت زیر سر
مرا با خیال تو خواب آرزوست

حجاب من از پیش رو دور ساز
که روی نوام بی نقاب آرزوست

پیامی بده گه گهی با کمال
کزان لب به گوشم خطاب آرزوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.