هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد و رنج عاطفی خود سخن می‌گوید. او از اشک‌هایش، دل شکسته‌اش و زیبایی معشوقه‌اش یاد می‌کند و از احساسات عمیق خود می‌نویسد. همچنین، از تشبیهات زیبا مانند مقایسه صورت معشوقه با ماه و دهانش با نقش‌های هنری استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و اندوه نیاز به درک بالاتری از احساسات دارد.

شمارهٔ ۲۵۱

مرا بر رخ از دیده خون آمد است
که اشک از چه بر من برون آمد است

کجا ایستد از چکیدن سرشک
که این شیشه ها سرنگون آمد است

دل آمد بخود در چه آن زقن
که زندان علاج جنون آمد است

گرفتم حساب جمالش به ماه
رخ او ز صدمه نزون آمد است

کسی برد ازو بوی چون عود سوز
که آنجا به سوز درون آمد است

دهانش به ابرو به نقش من است
چو میمی که در پیش نون آمد است

از قند سخن ساخت حلوا کمال
به بینید باران که چون آمد است
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.