هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که دلش تنها با غم معشوق سرخوش می‌شود. شاعر از بی‌توجهی معشوق و جفاهای او شکایت می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ دلی نیست که از سودای معشوق مشوش نشود. او همچنین به زیبایی‌های معشوق مانند موهای پریشان و چشمان مست اشاره می‌کند و بیان می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند جای آن‌ها را بگیرد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و جفای معشوق ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۵۲

مرا دلیست که جز با غم تو سر خوش نیست
ترا سری که سر این دل جفاکش نیست

ز طره های تو تنها به من پریشانم
کدام دل که به سودای آن مشوش نیست

به چشم نرگس مست ار چه شیوه دارد
ولى مدام چو چشم خوش تو سرخوش نیست

خلیل ماست خیال نو روز و شب زآنست
کش احتراز ز درد دل پر آتش نیست

از حال نیرة من ناصح از کجا داند
چو او مقید آن بند زلف سرکش نیست

نه آدمی است که حیوان مطلقش خوانند
گرش تعلق بابی بدان پریوش نیست

ترا ز دلق مرقع چه حاصل است کمال
گرت صراحی و جام مدام در کش نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.