هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی است که در آن شاعر از زیبایی معشوق و احساسات خود سخن می‌گوید. او از زلف پریشان، لب خندان، و رخسار معشوق با عباراتی پراحساس و گاه با شکوه و گله یاد می‌کند. همچنین، شاعر به رفتارهای گستاخانه برخی افراد اشاره می‌کند و آنها را با ادب و نزاکت مقایسه می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ادبی ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات داشته باشند.

شمارهٔ ۲۹۲

ای صبا چند روی بر د جانان گستاخ
در شب تار بر آن زلف پریشان گستاخ

باشد اینها حرکات خنک و بادسری
که در آن روضه کنی گشت شهستان گستاخ

زلف کجدار که با روی نو پهلو نزند
هندوانرا نتوان کرد به ترکان گستاخ

گر برم نام لبت گریه کنان خرده مگیر
این که خودم ساخته بر لب خندان گستاخ

لوح رخسار تو بپیشش همه وقت این عجبست
که بر آمد خط مشکین تو زینسان گستاخ

پارسایان ادب رند ندارند نگاه
دیده ام بیشتر مردم نادان گستاخ

باغ رخسار بتان بهر تماشاست کمال
تبری دست برآن سیب زنخدان گستاخ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.