۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۹

امشب آن به به وثاق که فرو می آید
اگر به مهمان من آید چه نکو می آید

بنهم عود دل سوخته بر آتش شوق
گر بدانم که پری وار ببو می آید

دیده از دست نظر خون تو ریزد گویند
ظاهرا هر چه بگویند ازو می آید

حلقه حلقه دل احباب بهم بر زده است
مگر اینست که آن سلسله مو می آید

آنکه در صومعه میرفت با بریق وضو
از در میکده اینک به سپر می آید

زیر لب هرچه صراحی به قدح می گوید
در دل نازک از جمله فرو می آید

تا چها در سر آن غمزه مستت کمال
که سوی غمزدگان عربده جو می آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.