هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و دوستی سخن می‌گوید و همچنین به مفاهیمی مانند غم، گذشت زمان و بی‌خبری اشاره دارد. شاعر از دوستش می‌گوید که دیگر به او نگاه نمی‌کند و از غم او می‌نالد. همچنین، به اهل زهد و بی‌خبری از گذشت عمر اشاره می‌کند و در پایان، از بهشت و دوزخ سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به غم و اندوه نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

شمارهٔ ۳۴۳

به روی دوست که رویش بچشم من نگرید
به خاک پاش که آن ره بروی من سپرید

با گذشتن از آن مو نشان بی چشمیست
چو چشم نیست شما را به چشم من نگرید

حرام باد شما را چه می خورید غمش
غم من است غم او غم مرا مخورید

همین که نام گدایان او کنید شمار
مرا نخست گدای کمین او شمرید

کر بگوی با مگان به شکر گفتار
که نازک است رخ بار از آن طرف مپرید

بر اهل زهد بستم کنان گذشت و بگفت
عجب که عمر گذشت و هنوز بیخبرید

از بعد آنکه در دوست باز بافت کمال
اگر بهشت بجوید به دوزخش بپرید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.